ناتو به دنبال پادگانی کردن جهان
در هر حال، توصیه میکنم بیانیه پایانی اعضای ناتو را با دقت بخوانید و حرفهای دبیرکل آن را هم با دقت مورد موشکافی قرار بدهید. ناتو پس از دو دهه حضور در افغانستان و شکست مفتضحانه در این کشور، در صدد است با تجربه گرفتن از این اشغالگری، برای آینده برنامهریزی کند اما آنها به خوبی از میزان مقاومت جهان پیرامونی در برابر خود خبر داشته و میدانند که چین، عراق و افغانستان نیست...
در این نشست چند اتفاق قابل توجه روی داد که به هیچ عنوان نباید به سادگی از کنار آن گذشت: نخست از فنلاند و سوئد دعوت شد تا به عضویت این پیمان در بیایند، این یعنی آنکه ناتو حالا به صورت رسمی وارد دو حوزه بسیار مهم و راهبردی در فضای پیرامونی روسیه شده است؛ یکی دریای بالتیک و دیگری اقیانوس منجمد شمالی. عضویت فنلاند و سوئد در ناتو، گسترش عمیقتر پادگانهای امریکا به سمت مرزهای روسیه را نشان میدهد و بیانگر آن است که ناتو به جای دفاع، در حال حمله قرار گرفته است. حضور 100 هزار نظامی امریکایی (برخی این عدد را بیشتر میدانند) در کنار هزاران نظامی انگلیسی در شرق اروپا یعنی تشکیل خط حمله آنگلوساکسونها در برابر روسیه....
اما دومین اتفاق که مانند اتفاق نخست قابل پیشبینی بود و پیش از این در مورد آن صحبت شده بود، تصویب یک «سند مفهوم استراتژیک جدید» برای هدایت توسعه سیاسی و نظامی این ائتلاف برای دهه آینده بود که دقت در محتوای این سند بسیار راهگشا و قابل تامل است. این سند روسیه را «مهمترین و مستقیمترین تهدید» برای ناتو خواند. این بلوک قبلا این کشور را شریک استراتژیک نامیده بود. ناتو اعلام داشت بازدارندگی و دفاع را برای همه متحدانش به میزان قابل توجهی تقویت خواهد کرد. همچنین این مفهوم برای اولین بار به چین اشاره و اظهار کرد که «جاهطلبیهای اعلام شده و سیاستهای قهرآمیز این کشور منافع، امنیت و ارزشهای ناتو را به چالش میکشد.»
اعضای ناتو همچنین با سران چهار کشور حوزه آسیا-اقیانوسیه شامل ژاپن به تبادل نظر درباره چالش های جهانی پرداختند! دعوت از این چهار کشور در نشست ناتو و گنجاندن چین در لیست «دشمنان» کشورهای عضو این سازمان نظامی و تاکید بر این مساله که «چین امنیت و ارزشهای ناتو» با به چالش میکشد، فضایی بیپرده برای انتقال منافع حوزهای اروپا به جهان پیرامونی ایجاد کردند. موضوع «امنیت» و در وهله دوم «ارزشهای ناتو» را نه باید صرفاً مختص چین دانست، بلکه ناتوی تحت فرمان و اراده امریکا تلاش میکند با تعمیم این تعریف فراخواهانه از «امنیت و ارزش» اقدامات بیشتری در سطح جهان علیه دیگر کشورها صورت دهد، موضوعی که به ایجاد تفکر «پادگان جهانی ناتو» منجر خواهد شد.
بر این اساس باید حوزه اقدام و عملکرد ناتو را نه فقط قاره اروپا و کشورهای عضو این «پیمان تهاجمی» نظامی دید، بلکه هر جایی که از این به بعد بر اساس «سند مفهوم استراتژیک جدید» بر خلاف «امنیت و ارزشهای ناتو» عمل کند، ما باید شاهد حضور نظامی و تجاوزکارانه آن باشیم. از آنجایی که این سند 10 ساله است و تا 10 سال آینده اتحادیه اروپا و امریکا توان اقتصادی خود را بیش از پیش از دست داده و قدرت آنها به کمتر از یکسوم اقتصاد جهانی خواهد رسید، به نظر میرسد ما باید شاهد یک رشته درگیریها و نبردها بر سر منابع توسط اعضای ناتو باشیم، در واقع این پیمان نظامی در صدد است تا در قالب «حفظ امنیت» و دفاع از «ارزشها»ی مدنظر، به سمت دسترسی مستقیم و بدون واسطه به منابع انرژی و معدنی جهان پیش برود.
این همان سیاستی است که امریکا در ابتدای هزاره جدید میلادی در صدد اجرای آن بود. با اشغال افغانستان دنبال کنترل آسیای مرکزی به عنوان یکی از بکرترین سرزمینها به لحاظ منابع معدنی به همراه خود افغانستان بود و با اشغال عراق، درصدد کنترل منابع نفتی به عنوان سوخت مورد نیاز صنعت و ماشین جنگیاش! اما حماقت سران کاخ سفید در تامین بیقید و شرط امنیت رژیم صهیونیستی و برملا شدن طرح خاورمیانه بزرگ باعث مقاومت کشورهای منطقه در برابر این طرح و شرکت هزاران میلیاردی امریکا در سطح اجرای راهبرد خود شد. با این حال، امریکاییها از این یده دست برنداشته و حالا با کمک گرفتن مستقیم از ناتو در صدد اجرای آن هستند، هر چند که این راهبرد هم با مقاومت کشورهای دیگر به شکست منجر خواهد شد.
همانگونه که گفته شد، راهبرد 10 سال آینده ناتو به شدت تهاجمی است و دفاعی نیست. خارج شدن این پیمان نظامی از مرزهای جغرافیاییاش، چیزی به جز رفتن به سمتِ ماجراجوییهای خطرناک نیست و این خطر را دبیرکل آن هم به خوبی احساس کرده است. ینس استولنبرگ در حاشیه نشست سران ناتو در مادرید به خبرنگاران گفت: « ما به هیچ عنوان قصد درگیری مستقیم با روسیه را نداریم و در واقع برای جلوگیری از جنگ تلاش میکنیم. اگر جنگ اوکراین به یک جنگ تمام عیار بین روسیه و ناتو تبدیل شود، شاهد خسارات جبران ناپذیری در منطقه خواهیم بود که هم اکنون در اوکراین نمونه اش را مشاهده میکنیم!»
دبیرکل ناتو به خوبی متوجه شده که آنچه در سیاست کلی این پیمان نقل شده، حالت تهاجمی داشته و حتی ممکن است به درگیری مستقیم با روسها منجر شود و به همین دلیل مدام توضیح میدهد که «قصد آنها درگیری با روسیه نیست» اما این را هم میداند نوع کمکهایی که به اوکراین دارند ارسال میکنند خود، مقدمه جنگ است و بدون شک اتفاقات پیشبینی نشدهای را رقم خواهد زد. او میگوید ناتو دو وظیفه دارد: «حمایت از اوکراین و جلوگیری از سرایت درگیری به خارج از اوکراین؛ هدف اصلی ناتو جلوگیری از تنش در منطقه است و به خاطر همین درگیر هیچ جنگی نخواهد شد.» استولنبرگ در حالی اصرار دارد که بگوید که هدف اصلی ناتو «جلوگیری از تنش است» که عامل اصلی تنش در شرق اروپا خود ناتو است و این را کمعقلترین آدمها هم میداند اما مشخص نیست چرا او این را متوجه نشده است.
یک بخش دیگر صحبتهای استولنبرگ که نقیض همه موارد بالا است که خودش مطرح کرده، به شدت جالب است و نشان میدهد که قرار است ناتو در طول چند سال آینده به شدت فربه شده و به نوعی نظامیگری بر سیاسیگری در اروپا سایه انداخته و اروپای دوران صلح مسلح یا دهه 1930 را در ذهن متبادر کند. او در کنفرانس خبری خود گفت: «ما از رهبران ائتلاف خواستیم هزینههای دفاعی را از جمله در زمینه توسعه ابزارهای نظامی، قابلیتها و آموزشها و با هدف حمایت از بودجه ائتلاف افزایش دهند. سرمایهگذاری نظامی در پرتو جهانی در حال تغییر و خطرناکتر و ظهور جنگها در اروپا که درد و رنجهای روزانه را افزایش میدهد، ضروری است.»
نیازی به توضیح واضحات نیست و شما با خواندن این چند خط به خوبی متوجه کلمات و واژههایی که توسط دبیرکل ناتو در مورد جهانی که در طول سالهای آینده اروپا و بدون شک آن مناطقی که «امنیت» اعضای ناتو را به خطر انداخته و «ارزشهای ناتو» را زیر سوال ببرند، شاهد جنگ خواهیم بود. اینکه استولنبرگ از «ظهور جنگها» در اروپا میگوید روایت دست اولی از نگاهِ نظامیِ حاکم بر رفتار کشورهای اروپایی و امریکا را نشان میدهد، کشورهایی که باید از اقتصاد خود به نفع تولید بیش از پیش تجهیزات نظامی و بزرگتر کردن ارتشها و هزینهکرد در حوزه آموزش و دپوی سلاح مورد استفاده قرار بگیرد.
این بخش از سخنان دبیرکل ناتو بسیار جالب توجه است: رهبران این ائتلاف در نشست مادرید درباره اینکه «چگونه روسیه و چین به دنبال منافع سیاسی، اقتصادی و نظامی در سراسر مناطق همسایه در جنوب ما هستند» بحث کردند. «مسکو و پکن هر دو از اهرمهای اقتصادی، اجبار و رویکردهای ترکیبی برای پیشبرد منافع خود در این منطقه استفاده میکنند.» خوب دقت کنید، وی چین و روسیه را متهم به استفاده از اهرم اقتصادی علیه دیگر کشورها میکند، اما به هیچ عنوان اشاره نمیکند که هزاران مدل تحریم اقتصادی توسط اروپا و امریکا علیه بسیاری از کشورهای جهان اعمال شده و این کشورها خود مبدع استفاده ابزاری از عنصر تحریم و فشار اقتصادی برای به زیر کشیدن دیگر کشورها بودهاند.
در هر حال، توصیه میکنم بیانیه پایانی اعضای ناتو را با دقت بخوانید و حرفهای دبیرکل آن را هم با دقت مورد موشکافی قرار بدهید. ناتو پس از دو دهه حضور در افغانستان و شکست مفتضحانه در این کشور، در صدد است با تجربه گرفتن از این اشغالگری، برای آینده برنامهریزی کند اما آنها به خوبی از میزان مقاومت جهان پیرامونی در برابر خود خبر داشته و میدانند که چین، عراق و افغانستان نیست...
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}